سفارش تبلیغ
صبا ویژن

آماری که روحانی در جلسه با نمایندگان ارایه کرد، نادرست بود

ارسال شده توسط رحیم خلیل زاده شرف آبادی در 92/4/27:: 5:33 صبح
  آماری که روحانی در جلسه با نمایندگان ارایه کرد، نادرست بود

بدون هیچ محاسبه پیچیده ای روشن است که اگر هر واحد مسکن مهر حداقل یک شغل ایجاد کرده باشد، فقط از این بخش 2 میلیون شغل در کشور ایجاد شده است.

به گزارش شبکه اطلاع رسانی دانا علی اصغر زارعی نماینده مردم تهران در نطق میان دستور خود با اشاره به نشست اخیر روحانی با نمایندگان اظهار کرد: آقای روحانی در این نشست گفتند که چهار کمیته اقتصادی، سیاست خارجی، سیاست داخلی و مسائل فرهنگی تشکیل دادند که زیر نظر این چهار کمیته، 20 کارگروه مشغول به کار هستند و از 500 نفر از صاحب‌نظران و شخصیت‌های فرهیخته دانشگاهی استفاده شده است.

زارعی خاطر نشان کرد: در فرازی از این نشست گفته شد دولت آینده نه در فکر تقابل با مجلس خواهد بود و نه در فکر این است که خدایی نکرده مجلس را با آمار غیر واقعی فریب دهد و در ادامه در ترسیم وضع موجود ادعا شد که بر اساس آمار های مرکز آمار بین سال 85 تا 90رقم ایجاد شغل تنها 14 هزار نفر است!

این عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس ادامه داد: آمار اشتغالی که مرکز آمار مورد استناد آقای روحانی برای سال 90 و فقط در استان تهران اعلام حاکی از ایجاد 115 هزار و 8 صد و 62 شغل است! از سوی دیگر سایت آفتاب هم که در خدمت ایشان است در 17 اردیبهشت 91 در مطلبی تحت عنوان "اختلاف زیاد آمار اشتغال دولت با مرکز آمار" با استناد به آمار مرکز آمار اشتغال ایجاد شده در کشور در سال 90 را یک میلیون و سیصدهزار شغل اعلام نموده است و به دولت اعتراض کرده که چرا 300 هزار شغل کمتر از برنامه هایش ایجاد کرده است.

وی بیان کرد: برای اثبات نادرستی این آمار کافی است تا نگاهی به مسکن مهر نگاهی انداخته شود. بدون هیچ محاسبه پیچیده ای روشن است که اگر هر واحد مسکن مهر حداقل یک شغل ایجاد کرده باشد، فقط از این بخش 2 میلیون شغل در کشور ایجاد شده است. متاسفانه باید گفت که آمار ارائه شده توسط آقای روحانی کذب است و باید پرسید چه کسی این اطلاعات غلط را در اختیار رئیس جمهور منتخب قرار داده است؟

نماینده مرم تهران گفت: امید است اطرافیان رئیس جمهور منتخب در ترسیم واقعیات کشور به گونه ای عمل کنند که به عنوان مصداق پوست خربزه در زیر پای دولت جدید قلمداد نشود.

این نماینده مجلس با انتقاد شدید از دروغ خواند آمارهای دولت و سیاه نمایی خدمات 8 سال گذشته تاکید کرد: اعتدال با سیاه نمایی نسبتی ندارد


نامه خداحافظی چه گوارا به فیدل کاسترو

ارسال شده توسط رحیم خلیل زاده شرف آبادی در 92/4/13:: 6:46 عصر

گوارا در اواخر 1953 به گواتمالا رفت. آن زمان حکومت یاکوبو آربنز (منتخب مردم گواتمالا) مورد تهدید سازمان جاسوسی ایالات متحده ی امریکا (سیا) بود. سال بعد نیروهای مزدور سازمان سیا به گواتمالا حمله کردند و حکومت آربنز (یا خاکوبو آربنس) را سرنگون ساختند و به قلع و قمع مبارزان و آزادی خواهان پرداختند. گوارا مجبور به ترک آن کشور شد و به مکزیک رفت. در آن‌جا با فیدل کاسترو آشنا شد و به گروه چریکی وی پیوست که برای سرنگونی دیکتاتوری باتیستا متشکل می‌شد. کوبایی ها به او لقب "چه" (معنی: سلام) دادند. چه در ابتدا پزشک گروه بود. چه در اواخر دسامبر 1958 در نبرد سانتا کلارا (که یکی از مهم‌ترین عملیات جنگی بود) نیروهای چریکی را به طرف اتان لاس ویاس در مرکز کوبا هدایت کرد. پس از پیروزی وی یکی از رهبران مرکزی حکومت انقلابی شد و مسوولیت هایی را در حکومت انقلابی نوپا، مانند ریاست بخش صنعت موسسه ملی اصلاحات ارضی و ریاست بانک ملی و وزارت صنایع را در کنار مسوولیت هایش در مقام افسر نیروهای مسلح پذیرفت.

چه در 1965 کوبا را برای یاری رساندن به انقلابیون و جنبش های ضد امپریالیستی، ترک کرد. در آغاز به کنگو رفت تا به جنبش پاتریس لومومبا کمک کند. سپس برای مدت کوتاهی به کوبا بازگشت و پس از آن به بولیوی رفت و فرماندهی یک واحد چریکی را در مبارزه با حکومت دیکتاتوری نظامی آن کشور به عهده گرفت. چه‌گوارا در 8 اکتبر 1967 توسط واحدهای ضدشورش ارتش بولیوی -که تحت تعلیم و نظارت امریکا قرار داشتند- دستگیر شد، و روز بعد اعدام شد.

گوارا در 14 مارس 1965 به کوبا بازگشته بود، (وی قبل از بازگشت به کوبا، درباره اقتصاد شوروی در اتحاد شوروی سخنرانی کرده بود.) اما پس از بازگشت، جلساتی سری باعث غیبت او از انظار عمومی شد، تا در نامه ای در ماه آوریل خطاب به فیدل از تمام سمت های خود در کوبا استعفا داد، و کوبا را ترک کرد. البته چه‌گوارا نامه های خداحافظی دیگری نیز خطاب به خانواده، دوستان و پدر و مادرش نیز نوشته بود. که در این نوشته، بخش هایی از نامه ی خداحافظی چه گوارا با فیدل را می‌خوانیم.

من در این لحظه خیلی چیز ها را به یاد می آورم: زمانی که با تو در خانه ی ماریا آنتونیا ملاقات کردم، آن زمان که پیشنهاد دادی که همراهی ات کنم، تمام آن تحت فشار قرار گرفتن های بغرنج در تدارکات. یک روز آمدند و پرسیدند "اگر مـُردید به چه کسی خبر بدهیم"، و از این احتمال که حقیقت داشت، تـکـان خوردیم! بعد ها دانستیـم که این صحیح است، که در یک انقلاب یا پیروز می شوی و یا کشته می شوی! (اگر یک انقلاب حقیقی باشد). بسیاری از رفقا در راه پیروزی بر خاک غلتیدند.

امروز لحن مهیج همه چیز کمتر شده است، چرا که ما پخته تر شده ایم، اما حوادث باز رخ می دهند. من احساس می کنم که بخشی از وظیفه ی خود را نسبت به کوبا و انقلاب کوبا انجام داده ام، و به شما، به تمام رفقا، و تمام مردم ِ شما، که اکنون مردم من نیز هستند، بدرود می گویم.

من از تمام پـُست های خود در رهبری حزب، سمت ام در وزارت، مقام ام در فرماندهی و تابعیت کوبایی ام، استعفا رسمی می دهم. هیچ پیوند حقوقی مرا به کوبا متعهد و ملزم نمی سازد. تنها الزام ماهیتی متفاوت دارد -- که آن پیوند را نمی توان مانند سمت با انفصال شکست.

روزهای با شکوهی را از سر گذرانده ام، احساس غرور می کنم که در روزگار نه چندان خوش بحرانی و اندوهبار کارایب در کنار مردم خودم بوده ام. کمتر رهبری را دیده ام که استعداد تو را در آن روزها را داشته باشد، همچنین مفتخرم که بدون درنگ، از تو پیروی کردم، طریقه فکر، اصول و استقبال از خطر را از تو شناختم.

سایر ملل جهان یاری اندک مرا می طلبند. کاری که من می توانم انجام بدم، و تو به‌خاطر مسوولیت رهبری کوبا آن را رد می‌کنی
[یعنی نمی‌توانی انجام بدهی]. و زمان آن رسیده که ما جدا شویم.

یک‌بار دیگر اعلان می‌کنم که کوبا را رها می‌کنم از هرگونه جواب‌گویی در قبال من، و تنها از آن الگویی گرفته ام. اگر آخرین ساعات زنده‌گی‌ام زیر آسمان، جایی دیگر باشد، به این مردم و به تو فکر خواهم کرد. از تو سپاسگزارم برای درس هایی که دادی، و نمونه ای که نشان دادی
[یعنی کوبا]، و من سعی خواهم کرد که تا انتهای نتیجه اعمال آم وفادار بمانم. من همواره با سیاست خارجی انقلاب‌مان یکی شناخته می‌شدم، و هم‌چنان ادامه خواهم داد، هر کجا که باشم، مسوولیت یک انقلابی کوبایی بودن را احساس خواهم کرد، و رفتاری درخور آن خواهم داشت.

از این که هیچ چیز مادی برای همسرم و فرزندان‌ام نگذاشته‌ام ناراحت نیستم، من به‌خاطر این طریق
[زنده‌گی] خوشحال هستم. من برای آن‌ها درخواست هیچ چیز نمی‌کنم، چرا که دولت آن‌ها را برای تحصیل و یک زنده‌گی بسنده تامین خواهد کرد.

حرف های بسیاری برای گفتن به تو و مردم مان دارم، اما احساس می‌کنم که گفتن اش ضرورتی ندارد. کلمات نمی‌توانند آنچه را که در دل دارم ادا کنند، فکر نمی کنم که سیاه کردن کاغذ فایده ای داشته باشد.

و مرد افتاده بود

یکی آواز داد: دلاور برخیز !
و مرد هم چنان افتاده بود

دوتن آواز دادند: دلاور برخیز !
و مرد هم چنان افتاده بود

ده ها تن و صدها تن
خروش برآوردند: دلاور برخیز !
و مرد هم چنان افتاده بود

هزاران تن خروش برآوردند: دلاور برخیز !
و مرد هم چنان افتاده بود

تمامی آن سرزمینیان گردآمده
اشک ریزان خروش برآوردند :
دلاور برخیز !

و مرد به پای برخاست
نخستین کـَس را بوسه ای داد
و گام در راه نهاد.


خون شیخ حسن شهاته دامن مرسی را گرفت

ارسال شده توسط رحیم خلیل زاده شرف آبادی در 92/4/13:: 1:17 عصر

به گزارش 598، آیت الله سید علی حسینی از علمای عراق در گفت‎وگو با خبرنگار بین الملل خبرگزاری رسا، با اشاره به  جنایت‎های اخیر تکفیری‎ها در مصر و شهادت شیخ حسن شحاته و یارانش تأکید کرد: شیخ حسن شحاته ویارانش از سربازان وفادار اسلام بودند که با فداکردن جان‎های خود از مکتب اهل بیت(ع) و مذهب تشیع دفاع کردند.

 

وی با بیان اینکه مؤمنان برای رسیدن به راه حق و هدف واقعی با چالش‎های زیادی مواجه می‎شوند، اظهار داشت:  شیخ حسن شحاته و یارانش با ایمان قوی همانند صحابه امیرمومنان(ع)  مقابل دشمنان اسلام ایستادگی کردند.

 

 این عالم عراقی ادامه داد: شیعیان باید افتخار کنند که یکی از علمای آنان در راه اهل بیت(ع) به درجه شهادت نایل شد، زیرا  کمتر کسی می تواند به  این نشان الهی برسد.

 

وی با اشاره به جایگاه کشور مصر در جهان خاطرنشان کرد: جای تأسف دارد کشوری که در زمان فاطمیان اداره می‎شد و مروج تشیع اهل بیت(ع) بود، امروز پناهگاه گروهک‎های تکفیری و تروریستی باشد.

 

آیت الله حسینی با تاکید بر اینکه محمد مرسی رییس جمهور مصر مسؤول حمایت از شهروندان و اقلیت‎های دینی است، تصریح کرد: رییس جمهور مصر باید از روابط خود با تکفیری‎ها، سلفی‎های وهابی که به آنها وعده تنگ کردن عرصه را بر شیعیان در مصر را داده بود، دست برمی داشت.

 

وی افزود: یکی از علل اصلی شهادت رساندن شیخ حسن شحاته و یارانش  تعامل محمد مرسی با گروهک‎های تروریستی دست نشانده آمریکا و رژیم صهیونیستی غاصب بود.

 

این عالم عراقی، حمایت حاکمان کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس نظیر آل ثانی،آل سعود، آل خلیفه و به ویژه رجب اردوغان از تروریست‎ها را لکه ننگی بر پیشانی آنها دانست و خاطر نشان کرد: حاکمان دست نشانده استکبار شیطانی باید بدانند دوران زورگویی و دیکتاتوری به پایان رسید و باید از سرنوشت حاکمانی چون صدام، زین العابدین بن علی، معمر قذافی و حسنی مبارک  عبرت بگیرند.

 

وی با تاکید بر این که وهابیت، تکفیری‎ها و سلفی‎ها همانند خوارج به اسم اسلام تظاهر می‎کنند، اظهار داشت:  فرقه‎های پسمانده بنی امیه توسط دست نشانده بریتانیا عبدالعزیز آل سعود وارد کشورهای اسلامی شدند که امروزه آمریکا و اسرائیل آنها را همچون ربات آهنی برای اعمال برنامه‎های شیطانی خود به حرکت درمی‎آورند.

 

آیت الله حسینی با اشاره به نفوذ آل سعود در ایجاد فتنه میان مسلمانان کشورهای اسلامی از جمله عراق، مصر، سوریه، پاکستان و افغانستان گفت: جای تأسف است که خانواده دیکتاتوری آل سعود آثار گرانبهای اسلام مکه و مدینه را اداره می‎کند و هرگونه که می‎خواهند دخل و تصرف می کنند و اماکن مقدس از جمله خانه رسول اکرم(ص) و قبور بقیع را ویران می سازند.

 

وی با بیان این که علمای دینی الازهر، زیتونه و کشورهای اسلامی باید فتواهای تندی علیه تکفیری‎ها، وهابیت و سلفی‎ها صادر کنند، تأکید کرد: علمای شیعی وسنی باید از برخورد حضرت علی (ع) با خوارج الگو برداری کنند.

 

این عالم شیعی عراقی به گرفتن عبرت از سقوط حاکمان ظالم اشاره و تأکید کرد: محاکمه نکردن قاتلان شیخ حسن شحاته و یارانش موجب همانند شدن سرنوشت مرسی و مبارک همانطور که خون شهید شحاته دامین مرسی را گرفت.

 

 

 

این عالم شیعه تاکید کرد: ملت‎های اسلامی باید آگاهی داشته باشند و فریب اندیشه‎های شیطانی گروهک‎های انحرافی را نخورند زیرا این فرقه‎های از صدر اسلام برای خدشه دار کردن دین تلاش می‎کردند.

بیماری هایی با عواقب شگفت انگیز!

ارسال شده توسط رحیم خلیل زاده شرف آبادی در 92/4/12:: 3:24 صبح
بیماری ها ترسناک و گاهی کشنده هستند، زیرا بیماران همیشه در راه درمانگاه هستند و زندگی خوبی ندارند اما گاهی بیماری ها شگفتی هایی را ایجاد می کنند که حتی پزشکان نیز حیرت زده می شوند.

در ذهن ما حک شده است که بیماری ها مضر هستند و می توانند انسان را از پا دربیاورند اما همه بیماری ها اینگونه نیستند زیرا بیماری های تقریبا نادری تا به حال پیدا شده است که عواقبی شگفت انگیز دارند. این بیماری ها بر خلاف آنچه تصور می کنیم بیشتر باعث بهبود بدن می شوند ولی در کل نام بیماری بر روی آن ها قرار دارد و ضررهایی برای بدن دارند. 

** هایپر تمیسیا

یکی از بیماری های بسیار نادر است که افراد کمی را تا به حال در طول تاریخ مبتلا کرده است. این بیماری باعث می شود تا بخش هایی از مغز که به حافظه و به خاطر سپردن مربوط هستند بیش از گذشته کار کرده و دیگر هیچ چیز فراموش نشوند. این بیماری باعث می شود تا حتی بی ارزش ترین اتفاقات که از جلوی چشم های شما عبور کرده اند نیز برای همیشه در یادتان بماند. البته به خاطر سپردن هر چیزی هم خوب نیست چرا که این بیماری باعث می شود کنترل حافظه از دست شما گرفته شده  و دیگر اختیار آن را نداشته باشید. 

** سندروم دانشمند

این بیماری بسیار نادر است و ممکن است در افرادی که مشکلات مغزی دارند به وجود آید. این بیماری کل مغز را ارتقا می دهد و باعث می شود یک بیمار مغزی به نابغه ای جهانی تبدیل شود. دانشمندان که هنوز علت به وجود آمدن این بیماری را نمی دانند حدس می زنند  یک بخش مغز کاملا خوابیده و بخش دیگر دو برابر کار می کند. جمعیت افرادی که با این بیماری روی زمین زندگی می کنند، به عدد 5 نمی رسد. این بیماری شاید فرد را تبدیل به یک نابغه کند اما در هر حال او یک بیمار با مشکلات مغذی و عقب ماندگی های جسمی است.

** بیماری اورباچ-ویث

این بیماری که بیشتر به عنوان یک مشکل پوستی بسیار نادر شناخته می شود غیر از بلاهایی که بر سر پوست می آورد می تواند انسان ها را نترس کند. این بیماری برای اولین بار در سال 1929 توسط دکترهایی به نام اورباچ-ویث کشف شد. افرادی که به این بیماری دچار می شوند پوستشان بسیار نازک شده و در شرایط مرگ قرار می گیرند ولی می توانند با داروهای مخصوص زنده بمانند. نکته جالب در مورد این بیماری اثراتی است که بر روی مغز می گذارد. بیماران بیشتر نترس می شوند به طوری که از هیچ چیز ترس ندارند، همین مورد باعث شده است تا بسیاری از بیماران جانشان را از روی نترسی از دست بدهند. 

** بیماری هانتینگتون

این یبماری، مشکلی ژنتیکی است که از بدو تولد در افراد ایجاد می شود. این بیماری ژنتیکی باعث می شود تا سلول های مغزی دچار آسیب های شدید شوند و ممکن است برخی معلولیت ها برای افراد ایجاد شود. نکته مهم در مورد این بیماری این است که مبتلایان به بیماری "هانتینگتون" هیچگاه در زندگی به سرطان دچار نمی شوند اما خود بیماری بسیار کشنده است بسیاری از مبتلایان به آن در سنین 15 تا 20 سالگی جانشان را از دست می دهند.

** بیماری مویستین 
!!
یکی از بیماری هایی که افراد تپل و نه چندان خوش هیکل دوست دارند به آن مبتلا باشند "مویستین" نام دارد!! این بیماری باعث می شود تا بدن میزان بیشتری از چربی ها را خرج کرده و همه آن ها را به ماهیچه تبدیل می کند. این بیماری معمولا از شکم مادر اغاز می شود و از همانجا بچه ها ماهیچه ای به دنیا می آیند. در سنین پایین رشد بسیار زیاد و بدنی سالم را برای کودکان به همراه دارد و سپس باعث می شود تا بدن آن ها همیشه عضلانی و قوی باشد. در یک نمونه بسیار عجیب یک کودک 5 ماهه امریکایی که به این بیماری دچار شده بود می توانست حرکات حرفه ای ترین ژیمناستیک کارها را انجام دهد.

<      1   2      



بازدید امروز: 22 ، بازدید دیروز: 23 ، کل بازدیدها: 121478
پوسته‌ی وبلاگ بوسیله Aviva Web Directory ترجمه به پارسی بلاگ تیم پارسی بلاگ